to settle, to liquidate, to to deposit (money), to bank, to credit one's account (with)
to settle
to liquidate
to to deposit
to bank
to credit one's account
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مقداری پول و دو چک را به حساب خود واریز کردم.
I deposited some money and two checks in my account.
شرکت تمام صورتحسابهای معوق را قبلاز تعطیلی واریز کرد.
The company settled all outstanding bills before closing.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «واریز کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/واریز کردن